1 . ناموزونی
[اسم]

la discordance

/diskɔʀdɑ̃s/
قابل شمارش مونث

1 ناموزونی ناهماهنگی

  • 1.J'ai entendu plusieurs discordances dans cette chanson.
    1. من چندین ناموزونی در این آهنگ شنیدم.
  • 2.On observe une discordance de couleurs ici.
    2. ما اینجا یک ناهماهنگی رنگی مشاهده می‌کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان