Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . سخنرانی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le discours
/diskuʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: discours]
1
سخنرانی
گفتگو، صحبت، سخن
1.Le président a prononcé un discours pendant la réunion.
1. رئیس جمهور طی گردهمایی سخنرانی کرد.
2.Mon discours était approprié à l'occasion.
2. سخنم مناسب موقعیت بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
discourir
discothèque
discorde
discordant
discordance
discret
discrimination
discriminatoire
discriminer
discrètement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان