[قید]

discrètement

/diskʀɛtmɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 بااحتیاط باملاحظه

  • 1.J'ai bâillé discrètement pendant la réunion.
    1. در مدت جلسه [گردهمایی] بااحتیاط خمیازه کشیدم.
  • 2.Nous pourrons alors peut-être les suivre discrètement.
    2. پس شاید ما بتوانیم آنها را بااحتیاط تعقیب کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان