Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . فرق گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
discriminer
/diskʁimine/
فعل گذرا
[گذشته کامل: discriminé]
[حالت وصفی: discriminant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
فرق گذاشتن
تفاوت قائل شدن
1.Cette société ne discrimine pas les candidats.
1. این انجمن بین داوطلبان فرق نمیگذارد.
2.Discriminer des sons très proches.
2. تفاوت قائل شدن میان صداهای خیلی نزدیک.
تصاویر
کلمات نزدیک
discriminatoire
discrimination
discret
discours
discourir
discrètement
discrédit
discréditer
discrétion
disculper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان