1 . ناپدید شدن 2 . از بین رفتن
[فعل]

disparaître

/dispaʀɛtʀ/
فعل بی قاعده فعل ناگذر
[گذشته کامل: disparu] [حالت وصفی: disparaissant] [فعل کمکی: avoir ]

1 ناپدید شدن

  • 1.Elle a disparu dans la foule.
    1. او درون جمعیت ناپدید شد.
  • 2.La police recherche l'enfant qui a disparu hier.
    2. پلیس به دنبال کودکی است که دیروز ناپدید شد.

2 از بین رفتن نابود شدن

  • 1.Beaucoup de patois auront bientôt disparu.
    1. خیلی از گویش‌های محلی به زودی از بین خواهند رفت.
  • 2.La douleur a disparu après un traitement efficace.
    2. بعد از درمانی موثر، درد از بین رفته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان