خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستگاه خودپرداز
[اسم]
le distributeur de billets
/distʀibytœʀ də bijɛt/
قابل شمارش
مذکر
1
دستگاه خودپرداز
1.Je vais au distributeur de billets et j'utilise ma carte bancaire.
1. به دستگاه خودپرداز میروم و از کارت بانکی خود استفاده می کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
distributeur automatique
distributeur
distribuer
distrayant
distraitement
distribution
dithyrambique
diurétique
divagation
divaguer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان