خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طلایی کردن
2 . برنزه کردن
3 . سرخ کردن (آشپزی)
[فعل]
dorer
/dɔʁe/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
طلایی کردن
طلاکاری کردن، زراندود کردن
2
برنزه کردن
3
سرخ کردن (آشپزی)
قهوهای کردن (در اثر سرخ کردن)
1.Il faut dorer la viande de veau.
1. باید گوشت گوساله را سرخ کرد.
2.Le cuisinier a doré les légumes dans de l'huile d'olive.
2. آشپز سبزیجات را در روغن زیتون سرخ کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
dordogne
dorade
doper
dopage
dont
dorloter
dormeur
dormir
dorsal
dortoir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان