خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درگاهی
2 . سوراخ برج یا سنگر
[اسم]
l'embrasure
/ɑ̃bʁazˈyʁ/
قابل شمارش
مونث
1
درگاهی
1.Il apparut dans l'embrasure de la porte.
1. او در درگاهی سقف ظاهر شد.
2
سوراخ برج یا سنگر
مزغل (شکافی که از آنجا توپ و تفنگ را آتش میکنند)
تصاویر
کلمات نزدیک
embrasser
embraser
embrasement
embranchement
emboîter
embrasé
embrayage
embrayer
embrigader
embrouillamini
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان