خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیچیده شده (در چیزی)
2 . احاطه شده
3 . تپل
[صفت]
enveloppé
/ɑ̃vlɔpˈe/
قابل مقایسه
1
پیچیده شده (در چیزی)
1.C'est une lettre enveloppé des papiers.
1. این نامهای است پیچیده شده در کاغذ.
2
احاطه شده
در بر گرفته شده
1.Une maison enveloppée par des jardins.
1. خانهای احاطه شده با باغ
3
تپل
گوشتالو
1.Elle est un peu enveloppée.
1. او کمی تپل است.
تصاویر
کلمات نزدیک
envelopper
enveloppe
envahisseur
envahissant
envahir
envenimer
envergure
envers
envie
envier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان