خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . راهب
[اسم]
l'ermite
/ɛʀmit/
قابل شمارش
مذکر
1
راهب
گوشهنشین، عابد، تارک دنیا
1.Ce jeune homme est très solitaire et vit comme un ermite.
1. این مرد جوان بسیار گوشهگیر است و مانند یک تارک دنیا زندگی میکند.
2.Une ermite aurait vécu dans cette grotte.
2. یک راهب در این غار زندگی میکرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ermitage
ergoter
ergot
erasmus
eps
errance
errant
errer
erreur
erroné
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان