خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . امیدوار بودن
[فعل]
espérer
/ɛspeʀe/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: espéré]
[حالت وصفی: espérant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
امیدوار بودن
امید داشتن
مترادف و متضاد
attendre
escompter
penser
souhaiter
désespérer
espérer que...
امیدوار بودن که...
J'espère qu'il réussira son examen.
من امیدوارم که او در امتحانش موفق شود.
espérer faire quelque chose
امیدوار انجام کاری بودن
J'espère bientôt revoir ma fiancée.
امید دارم به زودی دوباره نامزدم را ببینم.
J’espère bien.
امیدوارم که اینطور باشد.
Tu penses avoir réussi ? - Oui, j’espère bien.
فکر میکنی موفق شدی؟ - بله، امیدوارم که اینطور باشد.
espérer en quelque chose
به چیزی امیدوار بودن
تصاویر
کلمات نزدیک
espérance de vie
espérance
espèces
espèce
esprit d'équipe
esquimau
esquinter
esquisse
esquisser
esquiver
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان