[اسم]

l'esquisse

/ɛskis/
قابل شمارش مونث

1 پیش‌طرح طراحی اولیه (نقاشی)

  • 1.Ce n'est qu'une esquisse.
    1. این فقط یک طراحی اولیه است.
  • 2.La mairie a montré une esquisse de son projet de rénovation urbaine.
    2. شهردار پیش‌طرحی از پروژه نوسازی شهری‌اش را ارائه داده است.

2 نشانه اثر

  • 1.l’esquisse d’un changement
    1. اثر یک تغییر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان