خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فریاد کشیدن
[فعل]
s'exclamer
/ɛksklame/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: exclamé]
[حالت وصفی: exclamant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
فریاد کشیدن
1.« Tant mieux ! », s'exclama-t-elle.
1. او فریاد کشید: "چه بهتر!"
2.À l'annonce des résultats, la foule s'est exclamée.
2. به هنگام اعلام نتایج، جمعیت فریاد کشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
exclamation
exclamatif
excité
exciter
excitation
exclu
exclure
exclusif
exclusion
exclusivement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان