1 . بیرون کردن 2 . کنار گذاشتن 3 . حذف کردن 4 . مانع شدن
[فعل]

exclure

/ɛksklyʀ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: exclu] [حالت وصفی: excluant] [فعل کمکی: avoir ]

1 بیرون کردن اخراج کردن

  • 1.Exclure qqn d'un parti
    1. کسی را از حزبی بیرون کردن

2 کنار گذاشتن به حساب نیاوردن، طرد کردن

  • 1.On a exclu l'hypothèse du suicide.
    1. فرض خودکشی را کنار گذاشته‌ایم.

3 حذف کردن از بین بردن

  • 1.Ce choix exclut tout retour en arrière.
    1. این انتخاب هر بازگشتی به عقب را از بین می‌برد.
  • 2.Exclure le sel d'un régime.
    2. حذف کردن نمک از یک رژیم (غذایی).

4 مانع شدن جلوگیری کردن

  • 1.J'exclus votre participation à cette affaire.
    1. من حضور شما را در این کار مانع می‌شوم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان