خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیرون کردن
2 . کنار گذاشتن
3 . حذف کردن
4 . مانع شدن
[فعل]
exclure
/ɛksklyʀ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: exclu]
[حالت وصفی: excluant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
بیرون کردن
اخراج کردن
1.Exclure qqn d'un parti
1. کسی را از حزبی بیرون کردن
2
کنار گذاشتن
به حساب نیاوردن، طرد کردن
1.On a exclu l'hypothèse du suicide.
1. فرض خودکشی را کنار گذاشتهایم.
3
حذف کردن
از بین بردن
1.Ce choix exclut tout retour en arrière.
1. این انتخاب هر بازگشتی به عقب را از بین میبرد.
2.Exclure le sel d'un régime.
2. حذف کردن نمک از یک رژیم (غذایی).
4
مانع شدن
جلوگیری کردن
1.J'exclus votre participation à cette affaire.
1. من حضور شما را در این کار مانع میشوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
exclu
exclamer
exclamation
exclamatif
excité
exclusif
exclusion
exclusivement
exclusivité
excommunier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان