خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صرفا
[قید]
exclusivement
/ɛksklyzivmɑ̃/
غیرقابل مقایسه
1
صرفا
منحصرا، فقط
1.Il lit exclusivement des romans policiers.
1. او صرفا رمانهای پلیسی میخواند.
2.Il travaille exclusivement pour le gouvernement.
2. او فقط برای دولت کار میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
exclusion
exclusif
exclure
exclu
exclamer
exclusivité
excommunier
excroissance
excrément
excrétion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان