1 . ارسال 2 . سفر اکتشافی
[اسم]

l'expédition

/ɛkspedisjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 ارسال فرستادن

  • 1.Cette société réalise toutes ses expéditions par la poste.
    1. این شرکت تمام ارسال‌هاش را با پست انجام می‌دهد.
  • 2.J'ai acheté le livre en ligne parce que l'expédition était gratuite.
    2. من یک کتاب آنلاین خریدم چون ارسالش رایگان بود.

2 سفر اکتشافی

  • 1.J'ai exploré ces grottes lors de mon expédition en montagne.
    1. من این غارها را طی سفر اکتشافی‌ام در کوهستان گشته‌ام.
  • 2.Les météorologues sont partis en expédition au Pôle Nord.
    2. هواشناسان برای سفر اکتشافی به قطب شمال رفته‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان