[فعل]

expédier

/ɛkspedje/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: expédié] [حالت وصفی: expédiant] [فعل کمکی: avoir ]

1 سرهم‌بندی کردن سرسری انجام دادن

  • 1.Il expédie son travail pour partir se promener.
    1. او برای به گردش رفتن کارش را سرسری انجام می‌دهد.
  • 2.Le médecin a expédié ses derniers patients pour partir plus tôt en week-end.
    2. دکتر برای زودتر به تعطیلات آخر هفته رفتن، آخرین بیمارهایش را سرهم‌بندی کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان