خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نهایی
2 . شدید
3 . دورترین نقطه
4 . بیاندازه
5 . افراطی
6 . جبهه مخالف
[صفت]
extrême
/ɛkstʀɛm/
قابل مقایسه
1
نهایی
انتهایی
1.La partie extrême d'un objet
1. قسمت انتهایی یک شی
2
شدید
حاد
1.Joie extrême
1. شادی شدید
3
دورترین نقطه
منتهی الیه
1.À l'extrême pointe
1. دورترین نقطه
4
بیاندازه
بیحد و حصر، فوقالعاده
1.Il est d'une maigreur extrême.
1. او بیاندازه لاغر است.
2.Une joie extrême les envahit.
2. لذتی بیاندازه آنها را دربرگرفت.
5
افراطی
1.Avoir des opinions extrêmes en politique.
1. داشتن تفکرات افراطی در سیاست.
2.Il est extrême en tout.
2. او در همه چیز افراطی است.
[اسم]
l'extrême
/ɛkstʀɛm/
قابل شمارش
مذکر
6
جبهه مخالف
1.Passer d'un extrême à l'autre
1. از جبههی مخالفی به (جبهه) دیگر رفتن
تصاویر
کلمات نزدیک
extrémité
extrémiste
extraverti
extravagant
extravagance
extrême-orient
extrêmement
exténuer
extérieur
extérieurement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان