خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (مربوط به) بانوان
2 . جنسیت مونث
[صفت]
féminin
/feminɛ̃/
غیرقابل مقایسه
1
(مربوط به) بانوان
مونث، زنانه
1.Je fais partie de l'équipe féminine de football.
1. من عضو تیم فوتبال بانوان هستم.
2.Je trouve que les magazines féminins sont souvent bêtes.
2. به نظرم مجلههای زنانه اغلب احمقانه هستند.
[اسم]
le féminin
/feminɛ̃/
قابل شمارش
مذکر
2
جنسیت مونث
1.Il existe trois genres en allemand : le féminin, le masculin et le neutre.
1. سه جنسیت در زبان آلمانی وجود دارد، جنسیت مونث، جنسیت مذکر، جنسیت خنثی.
تصاویر
کلمات نزدیک
félix
félin
félicité
féliciter
félicitations
féminisation
féminiser
féminisme
féministe
féminité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان