خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بار
2 . بار (مجازی)
[اسم]
le fardeau
/faʀdo/
قابل شمارش
مذکر
1
بار
2
بار (مجازی)
مسئولیت سنگین، بار سنگین
1.Ce fardeau est trop lourd pour elle.
1. این بار برای او زیادی سنگین است.
تصاویر
کلمات نزدیک
fard à paupières
fard à joues
fard
farcir
farceur
farder
farfelu
farfouiller
farine
farineux
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان