خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . امور مالی
[اسم]
la finance
/finɑ̃s/
قابل شمارش
مونث
1
امور مالی
1.Il gère mal ses finances.
1. او امور مالیاش را بد اداره میکند.
2.J'étudie la finance car je veux travailler pour une banque.
2. من امور مالی خواندهام چون میخواهم برای یک بانک کار کنم [در یک بانک کار کنم].
تصاویر
کلمات نزدیک
finalité
finaliste
finaliser
finalement
finale
financement
financer
financeur
financier
financièrement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان