خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرمایه گذاری کردن
[فعل]
financer
/finɑ̃se/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: financé]
[حالت وصفی: finançant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
سرمایه گذاری کردن
حمایت مالی کردن، تامین مالی کردن
1.La mairie finance ces travaux.
1. شهردار این کارها را حمایت مالی میکند.
2.La ville a financé la construction de nouveaux parcs.
2. شهر (برای) ساختن پارکهای جدید سرمایه گذاری کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
financement
finance
finalité
finaliste
finaliser
financeur
financier
financièrement
finaud
finesse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان