خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ملکی
2 . ذاتی
3 . دارایی
[صفت]
foncier
/fɔ̃sje/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: foncière]
[مذکر قبل از حرف صدادار: foncier]
[جمع مونث: foncières]
[جمع مذکر: foncier]
1
ملکی
(مربوط به) زمین، ارضی
1.Il y a un impôt foncier sur cette terre.
1. در این زمین [در خصوص این زمین] مالیات ارضی وجود دارد.
2.La propriété foncière.
2. دارایی ملکی.
2
ذاتی
فطری
[اسم]
le foncier
/fɔ̃sje/
قابل شمارش
مذکر
3
دارایی
ملک، مایملک
تصاویر
کلمات نزدیک
fonceur
foncer
fomenter
folâtrer
follet
foncièrement
fonction
fonctionnaire
fonctionnaire de police
fonctionnalité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان