خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روش
2 . ورقه
[اسم]
la formule
/fɔʀmyl/
قابل شمارش
مونث
[جمع: fomules]
1
روش
شیوه، فرمول
1.Impossible de trouver cette formule chimique.
1. یافتن این فرمول شیمیایی غیرممکن است.
2.Le premier ministre actuel applique la même formule.
2. نخست وزیر فعلی همان شیوه را به کار میبرد.
2
ورقه
منو
1.Je vous conseille ce repas avec formule à 25 euro par personne.
1. من به شما این منوی 25 یورو برای هر نفر را پیشنهاد می دهم.
2.Remplissez la formule ci-après.
2. ورقه زیر را پر کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
formulation
formulaire
formol
formidable
former un couple
formule de politesse
formuler
formé
fort
fort comme un chêne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان