خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مستحکم
[صفت]
fortifié
/fɔʀtifje/
قابل مقایسه
1
مستحکم
برج و بارو دار، پناهدار، سنگردار
1.C'est une cité fortifié.
1. این یک شهرک مستحکم است.
2.Les villes fortifiées permettaient de protéger les habitants.
2. شهرهای مستحکم امکان محافظت از ساکنین را فراهم میکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
fortifier
fortification
fortifiant
fortiche
forteresse
fortuit
fortune
fortuné
forum
forum internet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان