خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قوی کردن
2 . تقویت کردن
3 . استحکامات ساختن
[فعل]
fortifier
/fɔʁtifjˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: fortifié]
[حالت وصفی: fortifiant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
قوی کردن
نیرومند کردن
1.Le plaisir nous use, Le travail nous fortifie.
1. لذت از ما استفاده میکند و کار ما را قوی میکند.
2
تقویت کردن
1.Le temps fortifie l'amitié.
1. زمان دوستی را تقویت میکند.
3
استحکامات ساختن
دژ و قلعه ساختن
تصاویر
کلمات نزدیک
fortification
fortifiant
fortiche
forteresse
fortement
fortifié
fortuit
fortune
fortuné
forum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان