خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پوست (لباس)
[اسم]
la fourrure
/fuʀyʀ/
قابل شمارش
مونث
1
پوست (لباس)
خز
1.Ce manteau est fait de fausse fourrure.
1. این پالتو با خز مصنوعی تولیده شده است.
2.La fourrure du vison sert à faire des manteaux.
2. از پوست سمور برای تولید پالتو استفاده میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
fourrière
fourreur
fourrer
fourre-tout
fourrager
fourré
fourvoyer
foutoir
foutre
foutu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان