خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سر و صدا
[اسم]
le fracas
/fʀaka/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: fracas]
1
سر و صدا
هیاهو
1.J'ai entendu un fracas de bruits métalliques venant de la cuisine.
1. سر و صدای ظروف فلزی که از آشپزخانه میآمد را شنیدم.
2.Un grand fracas m'a réveillé en pleine nuit.
2. سر و صدایی مهیب در میان شب مرا از خوب بیدار کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
foyer
foutu
foutre
foutoir
fourvoyer
fracassant
fracasser
fraction
fractionnement
fractionner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان