خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دلهره
[اسم]
la frayeur
/fʁɛjˈœʁ/
قابل شمارش
مونث
1
دلهره
وحشت، هراس
1.J'ai eu la frayeur de ma vie.
1. بزرگترین دلهره زندگیام را تجربه کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
frayer
frauduleux
fraudeur
frauder
fraude
fraîche
fraîchement
fraîcheur
fredonner
free-lance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان