خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرخ کردن
2 . (غذای) سرخکرده
[اسم]
la friture
قابل شمارش
مونث
1
سرخ کردن
2
(غذای) سرخکرده
تصاویر
کلمات نزدیک
friteuse
friterie
frite
frit
frisée
frivole
froid
froidement
froideur
froissement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان