خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فیوز
2 . قابلذوب
[اسم]
le fusible
/fyzˈibl/
قابل شمارش
مذکر
1
فیوز
1.Les fusibles ont sauté.
1. فیوزها پریدند.
[صفت]
fusible
/fyzˈibl/
قابل مقایسه
2
قابلذوب
ذوبشدنی
تصاویر
کلمات نزدیک
fuser
fuselé
fuselage
fuseau
fusain
fusil
fusil-mitrailleur
fusilier
fusillade
fusiller
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان