خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به هدر دادن
2 . خراب کردن
[فعل]
gâcher
/gɑʃe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: gâché]
[حالت وصفی: gâchant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
به هدر دادن
1.Je congèle les restes pour ne pas gâcher la nourriture.
1. من برای هدر ندادن مواد غذایی، باقی ماندهها (غذا) را منجمد کردم [فریز کردم].
2.Tu gâches ton talent en travaillant dans ce fast-food.
2. تو استعدادت را با کار کردن در این فست فود هدر میدهی.
2
خراب کردن
از بین بردن، نابود کردن
1.Il a gâché notre plaisir.
1. او لذت ما را از بین برد.
2.Une coupure de courant a gâché la fête.
2. یک قطعی برق جشن را خراب کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gyrophare
gypsophile
gynécologue
gynécologie
gymnastique
gâchette
gâchis
gâteau
gâter
gâterie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان