1 . به هدر دادن 2 . خراب کردن
[فعل]

gâcher

/gɑʃe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: gâché] [حالت وصفی: gâchant] [فعل کمکی: avoir ]

1 به هدر دادن

  • 1.Je congèle les restes pour ne pas gâcher la nourriture.
    1. من برای هدر ندادن مواد غذایی، باقی مانده‌ها (غذا) را منجمد کردم [فریز کردم].
  • 2.Tu gâches ton talent en travaillant dans ce fast-food.
    2. تو استعدادت را با کار کردن در این فست فود هدر می‌دهی.

2 خراب کردن از بین بردن، نابود کردن

  • 1.Il a gâché notre plaisir.
    1. او لذت ما را از بین برد.
  • 2.Une coupure de courant a gâché la fête.
    2. یک قطعی برق جشن را خراب کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان