خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستکش
[اسم]
le gant
/ɡɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
دستکش
1.Des gants de ski
1. دستکش اسکی
2.Le gant (isolant).
2. دستکش فر (برای آشپزی).
3.Met tes gants, s'il te plaît.
3. لطفا دستکش هایت را بپوش.
4.Une paire de gants
4. یک جفت دستکش
تصاویر
کلمات نزدیک
ganimard
gangster
gangrène
gangrener
ganglion
gant de toilette
gants
garage
garagiste
garant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان