خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یخ زدن
[فعل]
geler
/ʒ(ə)le/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته کامل: gelé]
[حالت وصفی: gelant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
یخ زدن
منجمد کردن، یخبندان بودن
1.Fermez la fenêtre, on gèle ici !
1. پنجره رو ببندید، داریم اینجا می زنیم.
2.Il a gelé cette nuit.
2. امشب یخبندان بود.
3.Le lac a gelé.
3. دریاچه یخ زده است.
4.Le vent nous gelait le nez et les oreilles.
4. باد، بینی و گوشهایمان را منجمد کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gel douche
gel
geindre
geignement
geai
gelé
gelée
gemme
gencive
gendarme
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان