خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شکمو
[صفت]
gourmand
/guʀmɑ̃/
قابل مقایسه
1
شکمو
حریص
1.Christiane est trop gourmande, elle a quelques kilos en trop.
1. "کریستین" خیلی شکمو است، او چند کیلو اضافه وزن دارد.
2.Ne soyez pas si gourmand ou vous finirez sans rien.
2. اینقدر حریص نباشید اگر نه همه چیز را از دست خواهید داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gourdin
gourde
gourd
goupillon
goulûment
gourmandise
gourmet
gourmette
gourou
gousse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان