خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهم
[صفت]
grave
/gʀav/
قابل مقایسه
[حالت مونث: grave]
[جمع مونث: graves]
[جمع مذکر: graves]
1
مهم
حاد، خطرناک
1.La décision de la direction a eu des conséquences graves.
1. تصمیم مدیریت نتایج حادی داشته است.
2.Le comité a eu une réunion d'urgence pour discuter d'un problème grave.
2. کمیته برای بحث در خصوص یک مشکل مهم، یک گردهمایی فوری داشته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
gravats
gratuité
gratuitement
gratuit
grattoir
gravement
graver
graveur
graveur de disque
gravier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان