1 . مهم
[صفت]

grave

/gʀav/
قابل مقایسه
[حالت مونث: grave] [جمع مونث: graves] [جمع مذکر: graves]

1 مهم حاد، خطرناک

  • 1.La décision de la direction a eu des conséquences graves.
    1. تصمیم مدیریت نتایج حادی داشته است.
  • 2.Le comité a eu une réunion d'urgence pour discuter d'un problème grave.
    2. کمیته برای بحث در خصوص یک مشکل مهم، یک گردهمایی فوری داشته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان