[صفت]

gratuit

/gʀatɥi/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: gratuite] [جمع مونث: gratuites] [جمع مذکر: gratuits]

1 مجانی رایگان

« entrée gratuite »
« ورود رایگان »
billet/bus... gratuit(e)
بلیط/اتوبوس... مجانی
  • 1. C'est un spectacle gratuit.
    1. این یک نمایش مجانی است.
  • 2. La livraison est gratuite.
    2. تحویل کالا رایگان است.
  • 3. Un bus gratuit vous y conduira.
    3. یک اتوبوس رایگان شما را به آنجا خواهد برد.

2 بی‌دلیل ناحق، بی‌جهت، ناموجه

مترادف و متضاد injustifié
accusation/acte/méchanceté... gratuit(e)
اتهام/عمل/بدجنسی... بی‌جهت
  • Il a lancé des accusations gratuites.
    او اتهامات بی‌جهتی را بیان کرد. [نسبت داد.]
[اسم]

le gratuit

/gʀatɥi/
قابل شمارش مذکر

3 روزنامه رایگان نشریه رایگان

  • 1.Ce gratuit est distribué dans le métro.
    1. این روزنامه رایگان در مترو توزیع می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان