[اسم]

la gratitude

/gʀatityd/
قابل شمارش مونث

1 قدردانی سپاس، تشکر

  • 1.Je lui ai témoigné ma gratitude.
    1. من قدردانی‌ام را نسبت به او ابراز کردم [نشان دادم].
  • 2.Le patient a exprimé sa gratitude au docteur qui lui a sauvé la vie.
    2. بیمار به دکتری که جانش را نجات داد قدردانی‌اش را ابراز کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان