[قید]

gratuitement

/gʀatɥitmɑ̃/
غیرقابل مقایسه

1 به صورت رایگان داوطلبانه

مترادف و متضاد bénévolement gracieusement
  • 1.Elle donne de son temps gratuitement aux malades.
    1. او زمانش را داوطلبانه به بیماران اختصاص می‌دهد.
  • 2.Elle transporte gratuitement les personnes âgées.
    2. او به صورت رایگان افراد مسن را میبرد [جا به جا می‌کند].

2 بی دلیل

مترادف و متضاد sans motif
  • 1.Il le fait gratuitement.
    1. او آن کار را بی‌دلیل انجام می‌دهد.
  • 2.Ils affirment cela gratuitement.
    2. آنها آن را بی‌دلیل تایید می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان