خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با گیوتین اعدام کردن
[فعل]
guillotiner
/gijɔtine/
فعل گذرا
[گذشته کامل: guillotiné]
[حالت وصفی: guillotinant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
با گیوتین اعدام کردن
سر (کسی را) با گیوتین زدن
1.Le roi a été guillotiné.
1. سر شاه با گیوتین زده شده است.
2.On ne va pas le guillotiner pour ça.
2. ما برای این (موضوع) او را با گیوتین اعدام نخواهیم کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
guillotine
guillemets
guillaume
guignol
guigne
guimauve
guimbarde
guindé
guingois
guinguette
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان