خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کافه (بیرون شهر)
[اسم]
la guinguette
/gɛ̃gɛt/
قابل شمارش
مونث
1
کافه (بیرون شهر)
1.Au bord de la Marne, il y avait de célèbres guinguettes.
1. در حاشیه "مارن"، کافههای (بیرون شهر) مشهوری وجود داشت.
2.C'est une guinguette au bord de l'eau.
2. این یک کافه در حاشیه آب [دریا] است.
تصاویر
کلمات نزدیک
guingois
guindé
guimbarde
guimauve
guillotiner
guirlande
guise
guitare
guitare électrique
guitariste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان