خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ژیمناستیک
[اسم]
la gymnastique
/ʒimnastik/
قابل شمارش
مونث
[جمع: gymnastiques]
1
ژیمناستیک
1.Il est professeur de gymnastique.
1. او استاد ژیمناستیک است.
2.J'adore la gymnastique acrobatique.
2. عاشق ژیمناستیک آکروباتیک هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
gymnaste
gymnase
gym
gwenaëlle
guêtre
gynécologie
gynécologue
gypsophile
gyrophare
gâcher
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان