خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مخالف
2 . ناملایم (آب و هوا)
[صفت]
hostile
/ɔstil/
قابل مقایسه
[حالت مونث: hostile]
[جمع مونث: hostiles]
[جمع مذکر: hostiles]
1
مخالف
دشمن
1.Ce sénateur est hostile à une modification de la loi.
1. این سناتور با تغییر قانون مخالف است.
2.Le conseil n'est pas hostile aux investissements audacieux.
2. شورا با سرمایهگذاریهای جسورانه مخالف نیست.
2
ناملایم (آب و هوا)
ناخوشایند، سخت
1.L'Antarctique est un milieu hostile.
1. "جنوبگان" ["آنتارکتیکا"] محیطی ناملایم [سخت] است.
2.Les conditions climatiques en Antarctique sont hostiles.
2. شرایط آب و هوایی در "جنوبگان" ناخوشایند [سخت] است.
تصاویر
کلمات نزدیک
hostie
hospitalité
hospitalisé
hospitaliser
hospitalisation
hostilité
hotte
houblon
houille
houiller
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان