خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روغن زدن
[فعل]
huiler
/yilˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: huilé]
[حالت وصفی: huilant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
روغن زدن
روغنکاری کردن
1.La porte grince; il faut l'huiler.
1. در غژ غژ میکند، باید به آن روغن زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
huile solaire
huile de palme
huile
hugo
huer
huileux
huilé
huis
huissier
huit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان