خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناظم جلسه (دادگاه)
[اسم]
l'huissier
/ɥisje/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: huissiers]
[مونث: huissière]
1
ناظم جلسه (دادگاه)
مامور حفظ نظم (در دادگاه)
1.L'huissier a donné les preuves au juge.
1. ناظم جلسه مدارک را به قاضی داد.
2.Mon père était huissier.
2. پدرم مامور حفظ نظم در دادگاه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
huis
huilé
huileux
huiler
huile solaire
huit
huitaine
huitième
huitièmes de finale
hululement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان