خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فشار خون (بالا)
[اسم]
l'hypertension
/ipɛʀtɑ̃sjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
فشار خون (بالا)
1.Philippe voit son docteur, car il souffre d'hypertension.
1. "فیلیپ" دکترش را میبیند چون از فشار خون (بالا) رنج میبرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
hyperspécialisé
hypersophistiqué
hypersensible
hyperréaliste
hypernerveux
hypertexte
hypertoile
hypertrophie
hypertrophier
hyperémotif
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان