خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کار احمقانه
[اسم]
l'idiotie
/idjɔsi/
قابل شمارش
مونث
1
کار احمقانه
حماقت
1.Cet enfant ne fait que des idioties.
1. این بچه (کاری) جز کار احمقانه انجام نمیدهد.
2.Je pense aussi que c'est une idiotie.
2. همچنین من فکر میکنم که این (کار) یک حماقت است.
تصاویر
کلمات نزدیک
idiot
idiome
idiomatique
identité
identitaire
idole
idolâtrer
idolâtrie
idylle
idyllique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان