خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معروف
[صفت]
illustre
/ilystʁ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: illustre]
[مذکر قبل از حرف صدادار: illustre]
[جمع مونث: illustres]
[جمع مذکر: illustres]
1
معروف
نامی، مشهور
1.L'illustre écrivain vient de publier un autre livre.
1. نویسنده معروف اخیرا کتاب دیگری چاپ کرده است.
2.Nous sommes fiers de cet illustre savant.
2. ما به این دانشمند مشهور مفتخریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
illustration
illustrateur
illusoire
illusionniste
illusionner
illustrer
illustré
illégal
illégalité
illégitime
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان