Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . بعید
[صفت]
improbable
/ɛ̃pʀɔbabl/
قابل مقایسه
[حالت مونث: improbable]
[جمع مونث: improbables]
[جمع مذکر: improbables]
1
بعید
غیرمحتمل
1.Comme il n'a pas étudié, l'obtention de son diplôme est improbable.
1. چون درس نخوانده است دیپلم گرفتنش بعید [غیرمحتمل] است.
2.Il est improbable que je gagne deux fois de suite au loto.
2. بعید است که من دوبار پشت سرهم در لاتاری برنده شوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
imprimé
imprimeur
imprimerie
imprimer
imprimante
improductif
impromptu
impropre
improvisation
improviser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان