خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گداخته
2 . (لامپ) رشتهای
[صفت]
incandescent
/ɛ̃kɑ̃desɑ̃/
قابل مقایسه
1
گداخته
برافروخته، ملتهب
1.Les braises étaient encore incandescentes le lendemain matin.
1. چوبهای نیمسوز همچنان فردا صبحش گداخته بودند.
2.Métal incandescent.
2. آهن گداخته.
2
(لامپ) رشتهای
(لامپ) حبابی
تصاویر
کلمات نزدیک
incalculable
inavoué
inavouable
inaugurer
inauguration
incapable
incapacité
incarcération
incarcérer
incarnation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان